پرنسس کوچولو رهاپرنسس کوچولو رها، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

پرنسس کوچولو رها

بدون عنوان

روزه هاتون از فردا قبول باشه پنجشنبه وجمعه دختر دایی محنا اومده بود خونمون کلی باهم خوش گذروندیم وبا شیطونیات اونم کلافه کردی ومیگفت واااااااای رها تو واقعا انقدر شیطونی دابسمش درست کردیم وچون من ومحنا امتحان زبان داشتیم زبان خوندیم توهم که میری جامعه القران حرف الفبای .خیلی توی درس خوندن شیطونی می کنی هی در میری و وقتی دارم برات توضیح می دم مسخره می کنی منو اما من از رو نمی رم وباز تلاش می کنم خوشبختانه وقتی باهات کار می کنم همه رو خوب یاد می گیری اما تو هم وقتی حوصله داشته باشی وخودت بخوای کتابت رو میاری ومی گی ابجی برام بگو تازه می گی جلو جلو ها هم بگو تااز بچه ها بیشتر بلد باشم امیدوارم ارزوی هیچ بچه ای بزرگ شدن نباشه ...
17 خرداد 1395

گلریزان حسان طلا

سلام امتحانای آبجی زهرا تموم شد ویه تابستونه دیگه اومد چند روز پیش حسان پسرخاله ناز و شیرینمون جشن گلریزانش بود عکسای خوشگلشم میزارم حسان کوچولو انقد گریه کرد وقتی گل محمدی می ریختن روی سرش در عوض ما کلی می خندیدیم گل محمدی ها انقدر بوی خوبی داشتند که تمام بدن حسان بوی گل گرفته بود حسان شکل خود خودت وقتی پیش هم می شنید انگار خواهر وبرادرید دلمون خیلی خیلی زود برای حسان تنگ میشه وهی دوست داریم ببینیمش امروز شاید بریم سینما اژدها وارد می شود گفتم شاید معلوم نیس .. راستی تو اردیبهشت رفتیم فیلم پنجاه کیلو آلبالو  و تو تاآخر فیلم ساکت بودی و فقط به فیلم نگاه می کردی وقتی می خوایم بریم جای تا قطعی شدنش نباید به تو چیزی ب...
17 خرداد 1395

بدون عنوان

وقتی مریض میشدی و پزشک ازت میپرسید : بیماریت چیه ؟؟؟ همیشه منتظر مادرت میشدی و جواب دادن رو به اون می سپردی ؛ چرا که میدونستی مادرت همون احساسی رو داره که تو داری و حتی از خودت بیشتر دردت رو احساس می کنه !!!
10 خرداد 1395

بدون عنوان

قلم نوشت: زندگی چرخش ثانیه هاست زندگی پر زدن شاپرکی ست زندگی سخت تر از سنگ نیست زندگی نرم چون برف است که در آن پا بنهی زندگی خالی نیست ... خدا هست ... عشق هست ...امید هست ...
10 خرداد 1395

بدون عنوان

هی از نردبان بالا می رویم تا دستان خدا را بگیریم غافل از اینکه خدا همان پایین ایستاده و نردبان را گرفته تا ما نیفتیم. ...
10 خرداد 1395